آرین طاهری

یادداشت هایی بر باد! برسد به دست...شما

آرین طاهری

یادداشت هایی بر باد! برسد به دست...شما

آشنایی با کتاب "سوگ سیاوش" - آخرین قسمت

 

 

آخرین قسمت: سیاوش، شهادت و مردم امروز  

 

«در آغاز آن دو گوهر همزاد در پندار و گفتار و کردار، بهتر و بتر، در اندیشه هویدا شدند. در میان این دو، نیک اندیشان درست برگزیدند، نه بد اندیشان.»[1]. 

  

 

                                                          ********  

 

« امروز که دنیایی دیگر است با معتقداتی دیگر، نفس بودن اصل همه اصل هاست. زیستن، این سوی نیستی بودن است و مرگ مرز میان عدم و وجود. ... زندگی که امروز هدف است، در روزگار پیشین، نیک یا بد، وسیله بود. مرگ اکنون هدف را نشانه می کند، امّا آن زمان تنها وسیله را تباه می کرد و چون تن شهیدان را، که خانه روح بود، ویران می کرد و زندگی را ـ که تحقّق ذاتی لاهوتی بود ـ می گرفت، آنان به تن ها و زندگی های بسیار کسان راه می یافتند و در رگ و پوست جهان رخنه می کردند.»[2]. امّا «امروز هم، آنکه سیاوش زمان خود است، جز این نیست. آنگاه که مردی به بهای زندگی خود، حقیقت زمانش را واقعیّت بخشید، دیگر مرگ سرچشمه عدم نیست؛ جویباری است، که در دیگران جریان می یابد، به ویژه اگر این مرگ ارمغان ستمکاران باشد، یعنی آن کشته شهید باشد و برای حقیقتی مرده باشد.»[3].

چونانکه سیاوش این چنین بود. او به سرنوشت محتومی که کردگار برایش رقم زده بود ـ و از تلخی و سخت کرداری آن آگاه بود ـ گردن نهاد. چرا که می دانست در ازل با اهورامزدا پیمان یاری و فرمانبرداری بسته است. چرا که می دانست این خواست اوست که دنیا به سمت چیرگی راستی و روشنی بچرخد و هرچه مقدّر کند، برای نیل به این هدف غایی است. بدین سان خواست اهورامزدا، گرچه دردآور، خواست سیاوش می  شود. «او یکی از آن چند تن معدودی است که بیش از همه در ویران کردن پادشاهی دروغ دستی دارد؛ و این کار با خون بی گناه او، که می ریزد، به انجام می رسد. بدین سان مرگ او بدل به شهادت می شود؛ زیرا مرگی است در راه رهایی خدا و رستگاری جهان.»[4].

ادامه مطلب ...