آرین طاهری

یادداشت هایی بر باد! برسد به دست...شما

آرین طاهری

یادداشت هایی بر باد! برسد به دست...شما

آشنایی با کتاب"سوگ سیاوش" - اثر شاهرخ مسکوب

  

قسمت اوّل: پیش درآمد 

 

«اینک این کتاب ، گزارش و تأویلی است از غروب پدر و طلوع پسر، از کشتن سیاوش در دوران افزاسیاب و کاوس و پادشاهی کیخسرو، از مرگ و رستاخیز»[1]. 

  

 

                                                ********

        

 

                                                        

                                                                             شاهرخ مسکوب

 

 

   کتاب فاخر استاد مسکوب، انباشته ای است از اطّلاعات وسیع علمی در رابطه با اساطیر و افسانه های کهن ایرانی ـ به ویژه داستان سیاوش ـ که در هاله ای از وجاهت ادبی و دراماتیک، تبدیل به تحلیل و تأویلی عمیق و فلسفی از اساطیر و شخصیّت های حماسی ایران شده است. مطالبی را که ایشان به نقل از دومزیل، دوشن گیمن، الیاده و ویدن گرن، درباره اساطیر و اساطیر ایرانی آورده اند، دریچه تازه ای را به روی خواننده ایرانی می گشاید تا او با دیدی دیگر، با دیدی جز نقّالی و برانگیختن احساسات ملّی به این افسانه ها بنگرد. 

    کتاب شامل سه قسمت، به ترتیب با عناوین غروب، شب و طلوع می باشد، علاوه بر پیش درآمدی در آغاز کتاب، که مختصری از داستان سیاوش را بازگو می کند.   

  

در قسمت اوّل کتاب(غروب) نگارنده، پس از آوردن اطّلاعاتی کوتاه در رابطه با اساطیر کهن ایرانی( با نگاهی بر اوستا و برخی دیگر از منابع پهلوی )  و شرح چگونگی آغاز آفرینش جهان، گیتی و انسان و نبرد کیهانی نیک و بد ـ اهورامزدا و اهریمن ـ  داستان سیاوش را آغاز می کند. مردی کامل، که مرگ را انتخاب نکرده، امّا برای رهایی راستی، مرگ بر او نازل می شود و وقتی مرگ بر او نازل شد، در مقابل آن جا نمی زند؛ رفتاری دارد که باید داشته باشد و با پذیرش مرگ تلخ خود، شهید راه رهایی راستی می شود. امّا در قسمت دوم کتاب(شب) ، صحبت از شخصیّت ها و آدم هایی است که در مقابل هیچ نوع مرگی نمی توانند تصمیم بگیرند. یکی افراسیاب است، یکی کاوس، یکی سودابه است و یکی گرسیوز. مراد از مرگ در قبال ایشان ناظر به امری کلّی است. مثلاً سودابه مرگ عشق خود را نمی تواند بپذیرد یا گرسیوز مرگ بزرگی و مقام و منزلت خود را نزد شاه توران برنمی تابد ... . و سرانجام در قسمت سوم(طلوع) آدمی هست که اراده اش در مقابل مرگ روشی فاعلی دارد و مرگ را به اراده انتخاب می کند. در نتیجه این مرد، مرگ ندارد، بلکه رفتن دارد؛ و او کیخسروست.  

 

فصول کتاب در مجموع و در کلیّت خود، با بخش دوم زندگی سیاوش ـ یعنی حرکت سیاوش از ایران به سمت تـوران و دوستی با افراسیاب، تا مرگ سیــاوش به دست افراسیاب ـ سروکار دارد.  

 

اسطوره سیاوش، تا تبــدیل شدن به یک افسانه در دوره ساسانی و بعد به یک حماسه در شاهنــامه فردوسی، تحوّلات بسیاری را پذیرفته است. مقایسه اسطوره سیاوش در اوستا با آن سیاوشی که در شاهنامه از آن یاد می شود این مسئله را به روشنی اثبات می کند[۲]. کتاب «سوگ سیاوش» خود را پایبند به دنبال کردن یکی از این سیاوش ها نمی کند، بلکه سیاوش این کتاب، سیاوش اوستا، سیاوش عصر ساسانی و سیاوش شاهنامه را یکجا در خود جمع کرده است. چراکه نگارنده کتاب به درستی بر این باور است که کلیّت اسطوره و فکر اصلی ، علی رغم اضافه شدن شاخ و برگ های جدید به داستان و تغییر وتحوّلات ظاهری آن از ابتدا تاکنون، همان است که از آغاز بوده و تا امروز امتداد پیدا کرده است. 

 

در پایان این پیش درآمد می خواهم از آن چیز بگویم که در هنگام مطالعه کتاب استاد مسکوب، به ذهنم رسید که جان مایه کتاب استاد باشد: در سرتاسر کتاب «سوگ سیاوش» رابطه ظریفی میان مرگ و زندگی برقرار است که به واسطه آن تعادلی دلچسب، تعمّق برانگیز و فلسفی بین دو عالم لاهوت و ناسوت به وجود می آید. آنچه روح این ارتباط ظریف و زیبا را تشکیل می دهد و جان مایه کتاب می شود ـ به باور من ـ یادآور شدن این نکته به خواننده است، که بر مبنای هدف و آرمانی شایسته و خدایی زیست کند و در راه آن جان دهد؛ به عبارتی دیگر، در دنیا با راستی زندگی کند و درست نیز از دنیا درگذرد. تنها چنین انسانی است که می تواند لذّت زندگی ابدی را درک کند و از ازل تا ابد، ادامه پیدا کند و در خاطره قومیِ ملّتی، حضوری معنوی و همیشگی داشته باشد. این موضوع هم مربوط به سیاوش است و هم به انسان معاصر. و کتاب با سیر و گشت و گذارش در مقاطع مختلف تاریخی، توجّه ما را به این نکته جلب می کند که سیاوش مربوط به یک دوره تاریخی مشخّص نیست. در هر دوره و هر عصر ـ از جمله در عصر ما ـ  یک  فرد گمنام، که در دوردست های دور، شهید راه رهایی راستی می شود، سیاوش زمان خود است؛ و این جان کلام است.   

 

 

1. مسکوب، شاهرخ ـ سوگ سیاوش ـ چاپ سوم 1354 ـ انتشارات خوارزمی ـ ص14. 

۲. رجوع کنید به: جستاری چند در فرهنگ ایران، نوشته:استاد مهرداد بهار، چاپ اوّل 1373 ، انتشارات فکر روز، صص70 ـ  65  

  

ادامه دارد...   

 

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد